دکترا و من

و سرانجام پس از تحمل سختی ها امشب از راه رسید. یعنی حدود ساعت 21 پنج شنبه 19 مردادماه 1396. اتمام رساله و دفاع؟!!! به همین خیال واهی باشید ؛) همه سمت های تازه ای در خانه یافتند. از پدربزرگ و مادربزرگ بگیر تا خاله و دایی و عمو! با ورود یک تازه وارد ببین چه چیزها که دگرگون نشد. در طول عمر دکترا که واقعا هم برای خودش عمری بود زندگیم به کل دگرگون شد و من تنهاتر از همیشه. این پرسش همیشگیم خواهد بود که آیا این مدرک ارزش چیزهای از دست رفته و سختی های راه رو داشت؟ فعلا که منفی است، ولی منتظر پاسخ من آینده هم خواهم بود. به هر روی، این ورود رو هم به فال نیک میگیرم برای تولدی نو و آغاز فصل تازه ای از زند,نشانه,های,آخرالدانشجویی ...ادامه مطلب

اگر تا به حال همراه من بوده باشید متوجه میشید که اصلا در برنامه ریزی و زمان بندی سر سوزنی حرفه ای نیستم. البته در یکی دو سال گذشته بسیار از این جهت بهبود یافته ام، ولی هنوز جای کار دارم و اما استادم در این زمینه بسیار حساس است و به اعتقاد وی کار را باید به موقع تحویل داد، حتی کیفیت کار هم در رده دوم قرار می گیرد.این مقدمه چینی را کردم که بگویم مدت چهار سال دکترای من در حال سپری شدن هست!!! بله به همین زودی چهار سال گذشت و هنوز اندر خم یک مدرک مانده ایم. این را که می نویسم هنوز خودم هم باور نمی کنم این چهار سال گذشت، برای من همین دیروز بود که تازه نتایج دکترا آم,نشانه های امید,نشانه های امیدواری,کتاب نشانه های امید ...ادامه مطلب